تبیان، دستیار زندگی
مرحوم آیت الله بهجت که در ابعاد و عمق مراحل و معلومات عرفانی ایشان سخن های بسیار نقل شده است همواره می فرمودند: بعضی گمان می‌کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده‌ایم!! غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر گناهان بزرگ ومعروفه ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کشف و شهود عرفانی چیست؟


مرحوم آیت الله بهجت که در ابعاد و عمق مراحل و معلومات عرفانی ایشان سخن های بسیار نقل شده است همواره می فرمودند:' بعضی گمان می‌کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده‌ایم!! غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر گناهان بزرگ و معروفه ندارد.

کشف

کشف و شهود یاهمان "مکاشفه و مشاهده"که عده ای آن را از جمله مراتب و مراحل سیر و سلوک برشمرده اند، به مرتبه ای از طریق سالک گفته می شود که در آن پرده های حجاب از دیدگان کنار رفته و سالک بر باطن امور آگاهی می یابد.

در کتاب"تجربه دینی ومکاشفه عرفانی" صفحه131_136 آمده است:" کشف، از سنخ علم حضورى است و قابل انتقال به دیگران نیست و در حوزة «مَنِ مکاشف» باقى مى‏ماند"

"ابن منظور" در جلد پنجم لسان العرب میگوید:" در لغت، کشف هنگامى اطلاق مى‏شود که چیزى را از برابر آنچه آن را مى‏پوشاند، برآورى و آشکار کنى: «رفعک الشیئ عمّا یواریه و یغطّیه"

"راغب اصفهانی" هم در صفحه712مفردات الفاظ القرآن،کشف راچون پارچه‏اى میداند که از روى صورت و غیر آن بردارند یا غم از دل دیگرى بزدایند، "کشفت الثوب عن الوجه و غیره و یقال کشف غمّه"

اما درقرآن کریم، این واژه در مورد کنار زدن «پرده غفلت» سورة ق، آیة 22_"برداشتن پرده از روی واقعیت"سوره انعام آیه41 و نمل آیه62_برطرف ساختن زیان و بدی،و آشکار شدن "شدت" سوره قلم آیه42 بکار رفته است.

و بسیاری تعاریف دیگرکه برای "کشف"در منابع مختلف و اقوال گوناگون مطرح شده است.

در معنای مکاشفه و مشاهده اقوال مختلفی مطرح شده است.

"محى الدین عربى مى‏گوید: «عالم، همواره در غیب است و هرگز ظاهر نشده است و حق تعالى همیشه ظاهر است و هرگز غایب نشده است پس آنچه در دار تحقق و وجود و در محفل غیب و شهود است، چه در ظاهر و چه در باطن، چه در اوّل و چه در آخر، هر چه هست، همه حقّ است و به جز او همه بافته وهم و ساخته خیال است». (امام خمینى، مصباح الهدایه، ترجمه احمد فهرى، ص 146)

به هر حال کشف باید مۆید شرعی داشته باشد و اگر مۆید شرعی ندارد قابل استناد نیست...

در مجموع، می توان گفت کشف از شهود مجزا است. شاید در سیر طولی هم راستا باشند اما در طریق عرض جدا هستند.

اما نکته حائز اهمیت که مهمترین قدم در تمام این مراحل و سیر و سلوک به شمار می رود، همان دوری ازمحرمات و ترک گناه است.

هر کشف و شهودی را می بایست به قرآن، این کشف تام محمدی(صلی الله علیه وآله) عرضه داشت. پس اگر موافق با قرآن بود،‌ پذیرفت و به آن اهمیت داد و گرنه می بایست به دیوار و جدار و حائط کوبید

"مرحوم آیت الله بهجت" که درابعاد و عمق مراحل و معلومات عرفانی ایشان سخن های بسیار نقل شده است همواره میفرمودند:

" بعضی گمان می‌کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده‌ایم!! غافلند از این که معصیت، اختصاص به کبائر (گناهان بزرگ) معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر(گناهان کوچک) هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف(ترساندن)، إیذاءِ(موجب اذیت) مجرم است؛ [و] تبسم به عاصی(گناهکار)، برای تشویق، اعانت(کمک) بر معصیت است"

ون یزدر جایی دیگر فرموده اند:

" شما گناه را ترک کنید دستورات بعدی و عبادات دیگر خود به خود به سمت شما می‌آید".

عارفان یا استادان شیطان

به هر حال، برخی از انسان ها از حقیقت عرفان بیرون می روند و شیطان می شوند و دیگر حقیقت عرفان از دل و جانشان کنده و بیرون می رود. این افراد بسیار خطرناک تر از خود شیطان و ابلیس هستند، زیرا از توانایی انسانی خود برای گمراهی استفاده می کنند و مردمان بیش تری را فریب و گمراه می سازند."

شیطان

سخن آخر

بسیاری از کسانی که در مسیرسیر و سلوک و منازل انسانیت می افتند و می خواهند از طریقت شریعت و عبودیت، متاله شده و به الوهیت برسند و ربانی گردند و مظهریت ربوبیت الهی شوند، در کشف و شهود خویش گاه دچار مشکل می شوند و در حقانیت آن شک و تردید می کنند.

علت این شک و تردید،‌ این است که آیا آن چه مشاهده کرده اند، حقیقت است یا حقیقت نماست؟

آیا از القائات رحمانی است یا از القائات شیطانی است؛ زیرا شیطان نیز همانند خداوند و فرشتگان القائاتی دارد. خداوند در آیاتی از این القائات شیطانی یاد کرده (سوره شمس) و گاه حتی بیان کرده است،‌ شیطان تلاش کرده تا در هنگام نزول وحی،‌ القائاتی داشته باشد که خداوند، پیامبران از جمله پیامبر گرامی(صلی الله علیه و اله) را از شر آن القائات حفظ کرده است.

خداوند در این باره می فرماید: « پیامبرى را پیش از تو نفرستاده‏ایم، ‏مگر آن که خواسته‏اى داشته باشد که شیطان در خواسته او القائاتى نموده، ولى‏خداوند آن القائات را از میان برده پایه‏هاى آیات خود را مستحکم مى‏سازد».(حج، آیه 52)

این بدان معناست که شیطان همواره تلاش دارد تا القائاتی داشته باشد و بسیاری از کشف و شهودها ممکن است آلوده به وسوسه های شیطانی باشد و سراب را به جای آب و باطل را به جای حقیقت نشان دهد.

این آب نماها و حقیقت نماها،‌ عامل بسیاری از گمراهی های بشر است. این که خداوند ازعصمت پیامبران ازمقام دریافت تا مقام حفظ و تا مقام ارایه و تبیین سخن به میان می آورد، برای دفع این القائات و یا رفع آن بوده است.

خداوند دو معیار ارزشمند برای انسان قرار داده است تا در موارد مشکوک بدان مراجعه نمایند.

معیار اصلی و نخستین، فطرت و عقل سالم است. عقل انسانی این امکان را به بشر می دهد تا هر چیزی را بسنجد. البته مرادازعقل دراین جا، حکم عقلایی نیست بلکه همان مستقلات عقلانی وعقلی است که درجای خود تبیین شده است.

دومین معیار سنجش، قرآن و وحی است که کشف تام محمدی است. انسان می تواند هر چیزی را به قرآن عرضه کند و بر اساس آن داوری نماید. اگر کشف و شهودی بر خلاف کشف تام محمدی(صلی الله علیه و آله) یعنی قرآن باشد، باید آن را به دیوارکوبید وارزش واعتباری برای آن قایل نبود.

در روایات معتبر در باره حجیت روایات این معنا مورد تاکید است که هر روایتی را به قرآن عرضه کنید. اگر موافق قرآن بود، بپذیرید و گرنه آن را به دیوار بکوبید: «ما وافَقَ کتابَ الله فخذوه و ما خالَفَ کتاب‌الله فاضربوه علی الجدار»(وسائل الشیعه، ج 18، ص 23 ؛ وسائل الشیعه کتاب القضا و الشهاده باب 9 ، تفسیر صافی مقدمه خامسه؛ الفوائد الحائریة ، الوحید البهبهانی ، ص 284)

کشف از شهود مجزا است. شاید در سیر طولی هم راستا باشند اما در طریق عرض جدا هستند. اما نکته حائز اهمیت که مهمترین قدم در تمام این مراحل و سیر و سلوک به شمار می رود، همان دوری ازمحرمات و ترک گناه است

پس هر کشف و شهودی را می بایست به قرآن، این کشف تام محمدی(صلی الله علیه وآله) عرضه داشت. پس اگر موافق با قرآن بود،‌ پذیرفت و به آن اهمیت داد و گرنه می بایست به دیوار و جدار و حائط کوبید.

بنابراین، اگر کسی در کشف و شهود به این رسیده است که چون به مرگ اختیاری و یقین رسیده و قیامت صغری و کبرای وی قیام کرده است، پس دیگر نیازی به عبادت نیست، می بایست این شهود را به دیوار کوبید، چرا که خداوند در آیه 99 سوره حجر می فرماید:

وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ؛ پروردگارت را تا هنگام مرگ عبادت کن؛ زیرا مراد از یقین در این آیه به اعتبار آیات دیگر، همان مرگ طبیعی و پایان زندگی دنیاست. خداوند از زبان کافران در دوزخ نقل می کند که آنان می گویند ما منکر قیامت و رستاخیز بودیم تا این که مرگ ما رسید: حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ؛ تا مرگ ما در رسید.» (مدثر، ایه 47) بنابراین، عبادت شرعی و تکالیف و وظایف دینی از جمله عبادت در همه مراحل و مقامات و منازل عرفانی لازم و واجب است و هرگز این تکالیف و عبادات برداشته نمی شود مگر این که مرگ طبیعی فرا رسد. از این روست که پیامبر(صلی الله علیه و آله) که همه مقامات عرفانی را در حد کمالی و تمامی آن پیموده است، هرگز دست از عبادت شرعی نشست و حتی بیش تر به عبادت پرداخت" .

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع: خبرگزاری قدس آنلاین

مطالب مرتبط:

3 نصیحت طلایی از سه معصوم(علیهم السلام)

خداوند از چه کسانی راضی است؟

آیا چیزی به اسم عرفان اسلامی داریم؟!

چند دستورالعمل برای جویندگان کمال

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.